پانیسا پانیسا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

مهربون مامان و بابا

555555555

هورااااااااااااااا سلام عشق مامانی عزیز دلم امروز خیلی خوشحالم آخه گل دخترم 5 ماهشو تموم کرد و وارد 6 ماهگی شد خدایا شکرت ،هزار هزار بار شکر. پانیسا جونم از اینگه دیر به دیر میامو برات مینویسم معذرت میخوام ولی عزیز مامانی این روزا خیلی درگیر خودتم یه کم مریض شدی و یک هفته خوب شدنت طول کشید ، همشم دوست داری بغلم باشی و خیلی خستم میکنی، اما با یه خنده شیرینت همه سختیهاشو فراموش میکنم . عزیز دلم ماشالله روز به روز شیرین تر میشی و هر روز یه چیز جدید یاد میگیری ،الان راحت میغلتی و سینه خیز هم میری ، قهقه میزنی ،اسم خودت رو میشناسی وقتی صدات میکنیم نگاهمون میکنی ،همه چیزو با دستای کوچولوت میگیری و فوری تو دهنت میکنی و دوست داری هم...
27 ارديبهشت 1393

افتادن ناف

ناف دخمل مامان در روز 12 هم افتاد خدا رو شکر دو روز بعدم تو رو بردیم حموم  راستی اولین حمومتو با بابا بزرگ رفتی اصلنم تو حموم گریه نمی کنی فدات بشم عاشق حموم کردنی فردا هم که میشه 17 روزت بابایی برات جشن گرفته میخواستیم زودتر جشنتو بگیریم ولی چون ماه صفر بود نمیشد به همین خاطر فردا که اول ربیع الاول برات جشن گرفتیم. اینم از کادوهات: اینو بابایی برات خریده: اینم کادوی مامان جون و بابا بزرگ و دایی جون و خاله جون : اینم عزیز و آقا جون و عمو جون خریدن : منم برات یه گوشواره خریدم که تو گوشته مبارکت باشه . دست همه درد نکنه. اینم بابایی برای من خریده بود : ...
27 ارديبهشت 1393
1